ليست براساس بازديد |
زمان ايجاد خودکار ليست: 20:49 چهار شنبه 13 اسفند 1399 ![]() روز عروسی فرا رسیده بود. لیلا با اشتیاق از خواب بیدار شده بود و بی صبرانه منتظر سمیه بود تا به کمک او خودش را برا ادامه شعر... ![]() لخت و عریان در مقابل آینۀ قدی حمام می ایستم و خود را در آن برانداز می کنم، تکانی می خورم و نوک انگشتانم را روی شی ادامه شعر... ![]() مظفر برعکس اسمش خیلی لاغر و نحیف بود ... هر وقت اونو می دیدم با خودم می گفتم الانه که بیفته و بمیره ... تو یکی از عر ادامه شعر... ![]() احمد پدر پیر و دنیا دیده ای داشت و از پولدار های شهر بود. غ ادامه شعر... ![]() آنقدر با آب و تاپ از دخترخاله اش حرف می زند که دهنم آب افتاده بود بعد بمن گفت دوست داره که با دخترخاله اش ازدوا ادامه شعر... ![]() چند روزی بود مستاجر جدید برامون آمده بود. تو این فکر بودم چطوری میتونم با دخترشون دوست بشم . اما یک مشکل بزرگ بز ادامه شعر... ![]() از امروز دیگر خدا را دوست ندارم، او حقه باز و دروغگوست. همین یک ماه پیش ادامه شعر... ![]() من و او مثه داداش و آبجی بودیم خیلی باهم دوست بودیم همیشه مشکلاتمونو بهم میگفتیم همدیگه رو کمک میکردیم به هم ادامه شعر... ![]() برو كار كن مگو كار چيست همانطور كه ميدانيم انسان ها از زماني كه به دينا مي ايند مدام تلاش و تكاپو هستن و دنبال ع ادامه شعر... ![]() شب جمعه مثل همیشه عموم با پیکان سبزش اومد دنبالم تا منو ببره خونشون خونه عموم خیلی از خونه مابزرگترهو اونجا خ ادامه شعر... ![]() پیر مرد خسته ونگران از مزرعه باز می گشت و در تاریکی شب و هیاهوی باد غرق در فکر خاتون بود که چگونه برایش طبیبی را ادامه شعر... ![]() روزی بود،روزگاری در زمان های خیلی خیلی قدیم پسری بود به اسم محمد ،محمد یک پسر درس خوان بود او همیشه درس هایش را ادامه شعر... ![]() اینجا آخر خطی بود که باید آغاز می شد ولی چه شروع سختی.هیچ کدوم از مردها به ژیلا توجه نمی کردند انگار نه انگار که ادامه شعر... ![]() هر روز با یک نفر در حیاط دانشگاه بود.در کل دانشگاه بد نام بود و همه ازش بد می گفتند.نمی دونید وقتی در موردش حرف ب ادامه شعر... ![]() پسر همسایه دختری درس فیزیک را به خوبی یاد نمیگرفت و اغلب در این درس به مشکل بر میخورد.در طول سا ادامه شعر... |