چوب دستی....
از درختی که افتاد
ولی عاشق تبر شد
چوب دستی ساخته ام
معجزه می کنند
من معجزه ش را در خواب دیده ام!
امروزچوب دستی بدست
سراسیمه وارد ایستگاه مترو شدم
قطار آمد
سوار شدم
به یکباره خود را درایستگاه کهریزک دیدم
پیاده شدم
آسایشگاه سالمندان
از دور چشمک میزد!
پیر زن ها همه در صف بودند
ومن به مانند شعبده بازی ماهر
با اشاره ی چوب دستی
آنان را به دختری چهارده ساله مبدل می کردم
من خوشنودی آنان را
در تبسمی شیرین می دیدم!
شکل قلم:F اندازه قلم: A A رنگ قلم: پس زمینه: ولی عاشق تبر شد
چوب دستی ساخته ام
معجزه می کنند
من معجزه ش را در خواب دیده ام!
امروزچوب دستی بدست
سراسیمه وارد ایستگاه مترو شدم
قطار آمد
سوار شدم
به یکباره خود را درایستگاه کهریزک دیدم
پیاده شدم
آسایشگاه سالمندان
از دور چشمک میزد!
پیر زن ها همه در صف بودند
ومن به مانند شعبده بازی ماهر
با اشاره ی چوب دستی
آنان را به دختری چهارده ساله مبدل می کردم
من خوشنودی آنان را
در تبسمی شیرین می دیدم!