چینی بر چهره ی آب
عنکبوت گوشه دیوار تارکوک می کرد و من در آینه چشمانت به دنبال خودم می گشتم. واژه هابا زبانم نامحرم بودند. تو برای اینکه سکوت احساس تنهایی نکند با خودت حرف می زدی.
نور از لابه لای پرده ای که نسیم او را به رقص وادار می کرد در کنار خلوتمان، روی میز، صندلی، کتاب ها، تخت و موهای مشکی ات می نشست. در بن بست زنده بودن، زنده بودم درحالی که قلبم خون می گریست. آرام بودی... خیلی آرام.
فکرم پائیزی شده بود. خاطرات زرد و نارنجی دوران باهم بودنمان از درخت ذهنم سقوط می کردند. عقربه های ساعت بی صبرانه دقیقه شماری می کردند.
پلک زدی و تصویرم در آینه چشمانت پاک شد. اتفاق روی پوست تنمان، راه می رفت. زهر مرگ در هوا پخش شده بود. لبخند زدی؛ اشک ریختم. می دانستم آرزوی بیش از حد چیزی را داشتن مانع از به وقوع پیوستنش می شود. زمان می گذشت بدون هیچ رد پایی.
شب که پشت پنجره نشت، بر روی تمام دغدغه های روزمان پرده کشید. من بودم، تو بودی، نگاه بود و لحظه های بارانی مان رو به اتمام بود. بی قراری کردم. صبوری کردی. سخت بود. ساکت بودی. آشوب شدم؛ دلتنگی کردم.
نوشتی"زندگی عاشق بودن و مرگ عاشق نبودن است." لبخند زدی. لبخند زدم. آسمان دهان باز کرد و سایه ات را که روی زمین پرواز می کرد بلعید. مرگ متولد شد. بذر فریاد در زمین سینه ام پاشیده شد. خودم را درلبخند تو جا گذاشتم. یک خال روی پوست بشریت افتاد.
پی نوشت:
_ یه واقعیتی بگم در مورد این داستان؟ لنگه دمپایی هاتون رو غلاف کنین تا بگم.
راستش داستانی نوشته بودم، تموم که شد. چند تایی جمله از داستان زیاد اومد. دیدم اصرافه این واژه های خدا (بر وزن بنده های خدا) رو روی زمین همین طوری ولو کنم. خلاصه اینکه زدمشون تنگ هم که بشه یه داستان دیگه و بیام بهتون بگم
ســـــلام :)
_ یه وخ زشت نباشه من یه مدت نبودمو داستان هاتون رو اعمال قانون نکردم.
_ بصبرید یه مدت، داستان طنز توی فر گذاشتم هنوز نپخته. می خوام این داستان رو بشوره ببره پایین :D
روزگارتون پر از لبخند
یا زهرا
شکل قلم:F اندازه قلم: A A رنگ قلم: پس زمینه: رای برای این داستان
محمدبیگلری ,تینا قدسی ,م.ماندگار ,"صابرخوشبین صفت" ,پیام رنجبران(اکنون) ,الف . محمدی ,شیدا محجوب ,عباس پیرمرادی ,همایون طراح , ناصرباران دوست ,عاطفه حجابی دخت ایمن ,حمید جعفری (مسافر شب) ,محمد علی ناصرالملکی ,زهرا بانو , ک جعفری ,متین یحیی زاده ,م.فرياد ,داوود فرخ زاديان ,رضا فرازمند ,بهروزعامری ,ترنم سرخسی ,زهرابادره (آنا) ,شهره کبودوندپور ,
این داستان را خواندند (اعضا)
هستی مهربان (7/12/1395),رجبعلی باقری (7/12/1395),همایون به آیین (7/12/1395),محمدبیگلری (7/12/1395),تینا قدسی (7/12/1395),همایون به آیین (7/12/1395),م.ماندگار (7/12/1395),"صابرخوشبین صفت" (7/12/1395),پیام رنجبران(اکنون) (7/12/1395),غزل غفاری (7/12/1395),شیدا محجوب (7/12/1395),عباس پیرمرادی (7/12/1395),همایون طراح (7/12/1395), ツفریماه آرام فر ツ (7/12/1395),عاطفه حجابی دخت ایمن (8/12/1395),حمید جعفری (مسافر شب) (8/12/1395),محمد علی ناصرالملکی (8/12/1395), ک جعفری (8/12/1395),حمید جعفری (مسافر شب) (8/12/1395),غزل غفاری (8/12/1395), ناصرباران دوست (9/12/1395),داوود فرخ زاديان (11/12/1395),رضا فرازمند (11/12/1395),بهروزعامری (12/12/1395),آوات نیک زبان (12/12/1395),ترنم سرخسی (12/12/1395),زهرابادره (آنا) (15/12/1395),بهروزعامری (16/12/1395),شهره کبودوندپور (18/12/1395),بهروزعامری (19/12/1395),نرجس علیرضایی سروستانی (22/12/1395),نرجس علیرضایی سروستانی (27/12/1395),نرجس علیرضایی سروستانی (30/12/1395),شهره کبودوندپور (19/1/1396),سید رسول بهشتی (4/2/1396),پیام رنجبران(اکنون) (11/2/1396),تیشکه رستاری (13/2/1396),غزل غفاری (15/2/1396),نرجس علیرضایی سروستانی (1/6/1396),نرجس علیرضایی سروستانی (30/7/1396),کوثر علیزاده (6/9/1396),پیام رنجبران(اکنون) (21/2/1398),نرجس علیرضایی سروستانی (24/3/1399),